شراب تلخ میخواهم | شرح غزلی از حافظ
Description
شراب تلخ میخواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن
به لعب زهره چنگی و بهرام سلحشورش
کمند صید بهرامی بیفکن جام جم بردار
که من پیمودم این صحرا نه بهرام است و نه گورش
نگه کردن به درویشان منافی بزرگی نیست
سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایم
به شرط آن که ننمایی به کج طبعان دل کورش
شراب لعل مینوشم من از جام زمردگون
که زاهد افعی وقت است و میسازم بدان کورش
سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایش
مذاق حرص و آز ای دل بشو از تلخ و از شورش
کمان ابروی جانان نمیپیچد سر از حافظ
ولیکن خنده میآید بدین بازوی بی زورش
صفحه ما در یوتیوب:
https://www.youtube.com/@ajkakaei
==========
حمایت ریالی:
شمار کارت
6396071250228020
شبا
IR580580320171301262272001
به نام مسعود امجدیان
جهت تبلیغات و اسپانسرینگ به آدرس زیر ایمیل بزنید:
kakaei.contact@gmail.com
See omnystudio.com/listener for privacy information.
























هر اپیزود شما سزاوار میلیونها لایک و کامنت استاد بزرگوار سپاس از زحمات و اندیشه زیبای شما ،،من با تدریس شما یکبار دیگه با با زبان پارسی و کشورم بیعت کردم
خیلی شرح سطحی و عجیبی بود. کلی راجع به "شراب" توضیح دادید، چرا راجع به "زاهد" چیزی نگفتین